Tiraxturfans.Com. صرفنظر از بازي اول كه در شرايط غير عادي، و ممنوعيت حضور طرفداران برگزارشد، تيراختور چه در خارج از خانه و چه در بازيهاي خانگي فقط برده است. با اينكه قضاوت هنوز زود است، ولي نتايج اين بردها نشان مي دهد تيراختور رفته رفته تهاجميتر شده، و پيروزيها هم پر گلتر از آب در ميآيد. نحوه به ثمر رسيدن گلها هم متنوع بوده است، طوري كه بازيكني مثل سيد محسن حسيني كه كمترين محبوبيت* را در ميان هواداران داشت، به دليل نجات دادن تيراختور در باتلاق رشت، به يك بازيكن محبوب تبديل شده است.
اگر چنين روندي ادامه پيدا كند، يقين بدانيد اگر در سالهاي قبل، تيراختور از لحاظ كميت و كيفيت تشويق كنندگان، و فرهنگ طرفداري فراتر از بارسلونا بود، در مستطيل سبز هم شاهد يك "تيم" به معناي واقعي فوتبالخواهيم بود، و نه يك "گروه" يا "دسته" كه در آن يكي دو بازيكن كليدي بوده و بقيه در نتيجه گيري تيمي سهم زيادي نداشته باشند. بدون شك چنين تيمي در شرايط سخت هم حتي بدون حضور تماشاگران هم مي تواند نه تنها گليمش را آب بكشد، بلكه تيم مقابل را نقرهداغ كند. البته، اينكه تيم به چنين مرحلهاي از شكوفايي رواني و خودباوري ميرسد، بازهم به دليل پشتوانه طرفداري است كه هميشه و در هر عرصهاي پاي تيم محبوب خود ايستادهاند. بازيكنان تيراختور هر جا كه بازي مي كنند مي دانند فكر و ذهن ميليونها تن به ساق آنهاست و سنگيني سايه آنها را بر سر خود احساس مي كنند، چه برسد به اينكه در مقابل تشويق فوق العاده طرفداران خودي بازي كنند.
تيراختور در حالي به چنين مرحلهاي از رشد رسيده كه با انواع و اقسام موانع و سنگ اندازيها از سوي رسانههاي زرد، و فدراسيون سرخابي، و ديگر ارگانهاي ذيربط و غير ذيربط روبرو شده ( اگر بخواهيم تاريخچه آن را بررسي كنيم بايد يك ديوان قطور مكتوب و مالتي مديا حاضر كنيم!)، و مي توان گفت هواداران آن سرد و گرم چشيدهاند و اگر در ظاهر تيراختور را به عنوان قطب اصلي فوتبال كشور نميپذيرند، ولي تلويحا از هيچ تيمي به اندازه تيراختور هراس ندارند. همين جمعه پيش رو (18 شهريور 1390) كه تيراختور در ال كلاسيكوي آسيايي در تهران به مصاف استقلال مي رود، شاهد تبليغات و هجمه رسانهاي گستردهاي عليه تيراختور هستيم. با اينكه به نوعي سعي مي شود اين بازي را تحت تاثير دربي تهران كه در هفته بعدي برگزار مي شود قرار دهند، از مسؤولان استقلال و فدراسيون گرفته تا برنامه نود جنگ رواني مذبوحانهاي عليه هواداران تيراختور راه انداختهاند كه بيشتر از ده درصد آزادي به شما تعلق نمي گيرد و اگر طرفداران ما نيامدند، تيراختوريها مي توانند بيايند داخل استاديوم! دقت كنيد كه تيراختور قرار است در ششصد كيلومتري سهند به مصاف تيم ميزبان برود! همه اين حرف و حديثها حكايت از آن دارد آقايان تيراختور را به عنوان قدرت اصلي فوتبال مي دانند و اگر قرار باشد قبل از بازي در مورد لزوم اختصاص 10 درصد ظرفيت استاديوم به تيم ميهمان در بوق و كرنا نكنند، پيش از مسابقه قافيه را خواهند باخت! بازهم منتظر مي مانيم تا درون استاديوم آزادي و يك پنجاه هزارم غريو "ياشاسين آزربايجان" شريك باشيم و اگر نشد از صفحههاي تلويزيون آن را بشنويم.
بُعد ديگر جنگ رواني عليه تيراختور در چنين بازيهاي حساسي، بزرگ كردن حواشي داخل تيم است كه البته امسال تغيير ماهيت داده. اگر سال قبل متكي به شاه كليدهايي همچون كرار جاسم بوديم و آنها هم چسبيده بودند به شرارت و تندخويي وي، اين بار شاهد انعكاس شديد خبر مربوط به اخراج محبوب ترين بازيكن تيراختور مهدي كياني*، به دليل عدم پايبندي به ديسيپلين قلعه نويي هستيم. مهدي كياني به دليل غيرت مثالزدنياش هنوز هم محبوب القلوب طرفداران است، و ما هم دوست نداريم قلعهنويي با بازيكن محبوب بدرفتاري كند و شايد اين وسط هم يك بي حرمتهايي هم شده! ولي آنچه بايد بيشتر براي ما اهميت داشته باشد تا توطئه رسانههاي زرد هم خنثي شود، اين است كه "تيراختور قلعهنويي" با "تيراختور كمالوند" تفاوت بسياري دارد. همانگونه در ابتداي نوشته اشاره شد، تيراختور ديگر وابسته به چند بازيكن نيست و در آن اكثر بازيكنان مي درخشند، و اين شايد براي بازيكنان سابقاً اصلي كه در يك تيم سابقا با فرهنگ بازيكن محور، كه احتمالا به گوشش هم رسيده در سايتهاي هواداري او را به عنوان كاپيتان هم پسنديدهاند، تازگي داشته و همين امر شايد باعث مي شود در صورت تعويض در يك بازي تداركاتي (كه براي آزمودن بازيكنان جديد است)، به قول معروف مقاومت نشان داده و در نهايت تعارضي ميان مربيان و بازيكن روي دهد. مربي با تجربهاي همچون قلعهنويي هم يقينا به خوبي ميداند در چنين زماني چه بايد بكند، و چگونه تيم را از ورطه افتادن در منجلاب بي انضباطي نجات دهد؛ و اگر طلب بخشش هزاران طرفدار براي بازيكن خاطي ولي محبوب رد ميشود، اصولا نبايد دليلي جز اين داشته باشد:
"مصلحت و نتيجه گيري تيمي كه متعلق به ميليونها هوادار است، بر احساسات مقطعي ارجح مي باشد."
و ما هم اميدواريم مهدي كياني هم به تيراختور برگشته، و البته بداند در جايي كه تحول و تغييري ايجاد شود، هر چيزي متحول ميشود به جز غيرت و تعهدي كه وجودش به اثبات رسيده است.
ما طرفداران هم بايد در نظر داشته باشيم ، در مواردي همچون مقاومت بازيكنان در برابر تعويض، ضمن احترام به زحمات و سوابق بازيكنان، شك كنيم كه آيا فرد، واقعا به فكر خود است يا نتيجهگيري تيمي!؟ دليل تلاش رسانههاي مغرض و بدخواه تيراختور براي آب و تاب دادن بيشتر خبر به اصطلاح "رويارويي قلعه نويي با محبوب ترين بازيكن تيراختور" اين است كه فكر مي كنند ما نيز، همچون طرفداران بعضي تيمهاي ديگر، از بازيكنان بتهايي ابدي براي خود ساختهايم، و اگر مربي آنها را تعويض يا تنبيه مي كند، عليه مربي جبههگيري خواهيمكرد. با اينكه آنها هم هواداران تيراختور را شناختهاند، و مي دانند طرفداران تيراختور، همچنانكه حواسشان به نتايج است و فوتبال را به عنوان يك بازي تيم به خوبي مي شناسند، دغدغههاي فرهنگي، اجتماعي، و حتي زيست محيطي آزربايجان را هم دارند.
ولي حاشيه پردازان، جز مقابلههاي مغرضانه و البته نخ نماشده، چه كنند؟ اينها پرتاب تيرهايي كج و معوج در تاريكي است، تا از اين رهگذر، علاقمندان مجلات و برنامههاي خود را دلخوش كنند.
ياشاسين اورمو گؤلونو يئنيدن ياشادان تيراختور
آيدين كسائي
16 / يازسونو (شهريور)/1390
* - در يك نظرسنجي تحت عنوان "ارزيابي نقل و انتقالات تيراختور در سال 1390" ، كه با شركت نزديك به سيصد نفر از خوانندگان سايت تيراختورفانس و ديگر صفحات اينترنتي مربوطه انجام شد، مهدي كياني بيشترين، و محسن حسيني كمترين امتياز را در ميان بازيكنان ابقاء شده به خود اختصاص دادند. امتياز مهدي كياني در كل موارد مربوط به نقل و انتقال، تنها كمتر از امتياز جذب قلعه نويي بود.
موضوعات مرتبط:
برچسبها: